[ad_1]
اسکات دالتون / DACAMERA
پنجاه سال پیش، مورتون فلدمن، آهنگساز، برای بزرگداشت افتتاح کلیسای کوچک روتکو در هیوستون، موسیقی نوشت. نیم قرن بعد، از آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازنده چند ساز و «نابغه» مک آرتور، تایشان سوری خواسته شد که قطعه جدیدی برای این فضای غیر فرقه ای بنویسد. مال سوری نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ)فوریه آغاز شد 19 در کلیسای کوچک روتکو.
کلیسای روتکو فضایی اسرارآمیز است، فضایی که تفکر عمیق را فرا می خواند. دیوید لزلی مدیر اجرایی کلیسا است. او میگوید به محض اینکه از یک روز روشن و آفتابی هیوستون وارد میشوید، از یک سری درها وارد این مکان تاریک و خاموش میشوید، ذهن و بدن شما هر دو مجبور میشوند به فضایی بسیار متفاوت و مقدس منتقل شوند.
لزلی میگوید: «سپس وارد محراب، پناهگاه درونی میشوی، و ناگهان چیزی که تحت تأثیر قرار میگیرید فضای بزرگی نیست، بلکه این حس واقعی سبک بودن است».
گنبد کلیسا یک نورگیر است که به نور طبیعی اجازه می دهد تا بر روی 14 پانل عظیم و تاریک نقاشی شده توسط هنرمند آمریکایی مارک روتکو بتابد. سوری میگوید که امیدوار است موسیقی او همان حس محصور شدن را به شنوندگان بدهد، همانطور که نقاشیهای عظیم روتکو ارائه میدهند.
سوری میگوید: «همانطور که او گفت، اگر به یک عکس کوچک نگاه میکنید، به نوعی خارج از تجربه هستید. “وقتی به یک عکس بزرگ نگاه می کنید، به نوعی در آن تجربه غرق می شوید. شما در آن تجربه غرق شده اید.”
در نگاه اول، پانل ها می توانند صاف و تقریبا سیاه به نظر برسند. اما همانطور که برای مدتی با آنها می نشینید، متوجه چیزهای دیگری می شوید. این مجموعه نقاشی از آخرین کارهای روتکو بود و او هرگز آنها را در فضا ندید. سوری خاطرنشان می کند که روح و قصد روتکو در اینجا همه جا وجود دارد.
“شما احساس می کنید که فعالیت های زیادی در حال وقوع است – بیان زمان، بیان حرکت… و این نوع ویژگی های انسان گرایانه که در این نقاشی ها، ضربه های قلم مو، درجه بندی رنگ ها وجود دارد. بنابراین فعالیت وجود دارد. سوری میگوید.
او می گوید: “در عین حال، نوعی بی عملی نیز وجود دارد. نقاشی خود نقاشی است. آیا حرکت می کند؟ نه، کاری انجام نمی دهد. تغییری که واقعاً در حال رخ دادن است در آن نورگیر است که در آن وجود دارد. در بالای نمازخانه جایی که نور در حال تغییر است. هر دقیقه چیزی در مورد رنگ آن پانل ها در حال تغییر است. و چیز دیگری را آشکار می کند، سایه دیگری از آن رنگ را آشکار می کند یا بیشتر از این فعالیت یا کمتر را نشان می دهد. از این فعالیت.»
اسکات دالتون / DACAMERA
سوری میگوید: «من مدتهاست که جذب آثار مارک روتکو نیز برای مدت بسیار بسیار طولانی شدهام. “اینها دو تا از بزرگترین تاثیرات من در کاری هستند که انجام داده ام. بنابراین برای من، این کمیسیون این فرصت را به من داد تا در یک میراث مشارکت کنم.”
با مورتون فلدمن به عنوان یکی از قهرمانان دیرینه آهنگسازی – در کنار روسکو میچل و بیل دیکسون – سوری تصمیم گرفت از مجموعه ای از نیروهای موسیقایی مشابه آنچه که فلدمن در حدود 50 سال پیش استفاده می کرد استفاده کند. برای او نمازخانه روتکوفلدمن از سازهای کوبه ای، سلستا، ویولا، گروه کر و سوپرانو استفاده می کرد. سوری یک پیانو اضافه کرد و نوازنده سوپرانو را با یک باس باریتون با صدای تیره تر عوض کرد.
کیم کشکاشیان، نوازنده ویولن، یکی از تک نوازان می گوید: در فضای روتکو چپل، با شنیدن موسیقی سوری، بخشی از این موجود عظیمی می شوید که بسیار بزرگتر از خودتان است. نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ).
اسکات دالتون / DACAMERA
(کشکشیان، مانند دو تکنواز دیگر – استیون شیک نوازنده سازهای کوبه ای و سارا روتنبرگ، نوازنده پیانو و سلستا – نیز از نزدیک با فلدمن مرتبط هستند. نمازخانه روتکو، که آنها با هم برای آلبوم تحسین شده ECM Records که در سال 2015 منتشر شد ضبط کردند.)
کشکشیان در مورد قطعه سوری میگوید: «اگر میخواهید بنشینید و به این اثر 50 دقیقهای گوش دهید، از یک جهت شبیه یک مدیتیشن است، زیرا تکرار زیادی در آن وجود دارد. هر بار که چیزی تکرار میشود، فکر میکنم. این روح تغییر می کند و باید در شما نیز به عنوان یک شنونده تغییر کند.”
کشکشیان می افزاید، اما نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ)چیزی جز گنگ است او میگوید: «احساساتی که این قطعه برانگیخته میشود، احساساتی نیست. “بنابراین این یک کار بسیار قوی است. من یک فرشته دانا و خشن را تصور می کنم که همه این داستان را از همه جنبه های مختلف بازگو می کند.”
این قطعه پر از رمز و راز، با هارمونی های شناور و ناپایدار است. خوانندگان – گروه کر مجلسی هیوستون و باس-باریتون سولو داوون تاینز در هجاهای بی کلام آواز می خوانند. تندرهای کوبه ای.
سوری به عنوان یک نوازنده ساز، بیشتر به عنوان نوازنده درام و سازهای کوبه ای شناخته می شود. استیون شیک نوازنده سازهای کوبه ای است نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ); او خاطرنشان می کند که شما می توانید تفکر سوری را به عنوان یک نوازنده ساز کوبه ای در این اثر بشنوید.
شیک میگوید: «لحظههای طولانیای هستند که در آن کمانهای عظیمی از زمان وجود دارد، که چیزها به آرامی حرکت میکنند، و سپس ناگهان یک رویداد کریستالی رخ میدهد، چیزی که مسیر حرکت را تغییر میدهد و کل اکوسیستم قطعه را تغییر میدهد. و من. من نمی گویم که فقط یک نوازنده سازهای کوبه ای می توانست این کار را انجام دهد، اما وقتی می شنوم که او زمان را به این شکل مدیریت می کند، نوازنده سازهای کوبه ای در تایشان را حس می کنم.
اسکات دالتون / DACAMERA
شیک همچنین ارتباط قوی بین بصری و صوتی را در آثار سوری می بیند. شیک می گوید: «این قطعه درباره نور است. “روتکو کلیسای کوچک به خودی خود درباره نور است. اما نور مانند صدا ارتعاش است. بنابراین من متوجه شدم که ما در این طیف بزرگ هستیم که در آن در سریع ترین سطح ممکن، رنگ های نور را دریافت می کنید. و در آهسته ترین حالت ممکن. در سطح، شما این ساختارهای رسمی یا زمانی در مقیاس بزرگ را دارید که موسیقی را تشکیل میدهند. از ما خواسته میشود که طیفی را بهصورت سیال، از بزرگترین پالسها تا بسیار بسیار کوچکترین پالسها – واقعاً، در اصل، از فرم تا رنگی را بررسی کنیم. سبک. “
سوری همچنین فضای زیادی برای سکوت ایجاد می کند نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ). او میگوید: «ما اکنون در دورهای هستیم که در آن نوعی اضطراب وجود دارد – فکر میکنم اضطراب سکوت وجود دارد. “من اصلاً از آن نمی ترسم. و تقریباً در هر کاری که انجام می دهم از آن بهره برداری می کنم زیرا فکر می کنم به همان اندازه مهم است که از سازها بیرون می آید.”
سوری ادامه می دهد: “گاهی اوقات ممکن است ملودی را در ویولا بشنوید که ممکن است به نوعی دوباره در باس ظاهر شود.” سوری ادامه می دهد، “اما پس از آن وقفه های زیادی در این بین وجود دارد تا شنونده در مورد آنچه که شنیده شده است فکر کند و نه. به اتفاقات بعدی فکر کنید – اما فقط در آن لحظه باشید. تقریباً مانند این است که شما در یک اتاق در حال حرکت هستید و به نوعی بی صدا در اتاق حرکت می کنید، بنابراین می توانید در هر لحظه غرق شوید. تو برو.”
همراه با نواختن پیانو و سلستا در نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ)سارا روتنبرگ، مدیر هنری DACAMERA، سازمان ارائه دهنده در هیوستون است که همراه با کلیسای کوچک روتکو، قطعه سوری را سفارش داده است. او میگوید این کار جدید منعکسکننده دوران همهگیری و تشنگی برای ارتباط است.
روتنبرگ میگوید: «همه ما از طریق نوعی آسیب جمعی زندگی کردهایم و فکر میکنم همه ما بیش از همیشه آسیبپذیری فردی خود را احساس کردهایم. “و در عین حال، ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن مقدار زیادی پرخاشگری در اطراف ما وجود دارد و رفتارهای تهاجمی وجود دارد، و گاهی اوقات احساس می کنیم که بافت اجتماعی که ما را در کنار هم نگه می دارد در حال فروپاشی است. این موسیقی احساسات فوق العاده ای دارد. آن را، اما هرگز هیچ تهاجمی در آن وجود ندارد. من فکر می کنم این یک قطعه بسیار شجاع است به دلیل آسیب پذیری آن. و فکر می کنم این چیزی است که ما در حال حاضر به آن نیاز داریم.”
سوری همچنین تجربه بسیار قدیمیتر و ادامهدار درد و سیاهی در ایالات متحده را در نزدیکی پایان قطعه آهنگساز مورتون فلدمن در سال 1971 بیان میکند. نمازخانه روتکو، ملودی برای ویولا حباب می شود – ملودی که فلدمن آن را “شبه عبری” نامید. این میراث مشترک فلدمن و روتکو را تداعی کرد. سوری در قطعهاش از نسخهای انتزاعی از کتاب معنوی «گاهی احساس میکنم مثل یک کودک بیمادر» استفاده میکند.
سوری میگوید استفاده از «فرزند بیمادر» راهی برای صحبت موسیقایی درباره آسیبهای نسلی است – همانطور که او میگوید، فلدمن در کار خودش با آن «نغمه شبه عبری» انجام داد. او همچنین اشاره می کند که معنویات بخشی از زیربنای برخی دیگر از آثار اخیر او نیز بوده است، از جمله چرخه های وجود من، پسران را نجات دهیدو مرگ.
سوری میگوید: «گاهی احساس میکنم کودکی بیمادر هستم» سرودی است که همیشه در کلیسا شنیدهام، و از جهات مختلف میتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. “من بارها آواز آن را شنیده ام. این سرودی است که همیشه برای من گفته می شود. بنابراین تصمیم گرفتم که یکی از جنبه های محرک آهنگسازی باشد.”
قطعه سوری برای کلیسای روتکو نوشته شده است، اما زندگی فراتر از آن فضا خواهد داشت. نور تک رنگ (زندگی پس از مرگ) در اواخر امسال برای لیبل ECM ضبط خواهد شد و پاییز امسال در پارک آونیو اسلحهخانه در شهر نیویورک در صحنهای جدید به کارگردانی پیتر سلرز اجرا خواهد شد.
[ad_2]