[ad_1]
جوانی که با همدستی یک اجاره کننده ای، جنایتی را در مشهد رقم زده بود، نقش خود را هنگام ارتکاب قتل انکار کرد که همدست وی نیز مدعی شد از این آدمکشی که قرار بود به خاطر آن 30 میلیون تومان دریافت کنم، هیچ چیزی. نصیبم نشد!
به گزارش خراسان، صبح سوم مهر گذشته، جوان تبعه خارجی به نام «کیاوش» به همراه دایی خودش وارد پلیس آگاهی شد و در حالی که به شدت خود را مضطرب نشان میداد، از پلیس برای یافتن پسرخاله گمشده اش کمک خواست.
این جوان 21 ساله که مدعی بود بعد از چند روز بر ترس خود غلبه کرده و قصد دارد رازی را افشا کند به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی گفت: روز چهارشنبه گذشته (1400.6.31) من در منزل پسرخاله ام (بهمن عزیزی) بودم که لباس ۳ مرد، وارد خانه شدند و ادعا کردند که «شما جرایم سیاسی دارید!»
ی دامه داد: ن م مردان ناشناس سپس چاقویی را زیر گلوی نمن گذاشتند و او را به طبقه لالای آپارتمان بردند! در همین یک قمه هم به دست من تا اثر انگشتم روی آن ماند! و او به او گفت: «ای بنده بدکار، از دهان خودت تو را داوری خواهم کرد. ه یمین خاطر چند روز بود که جرئت نداشتم این ماجرا را برای کسی زگازگو کنم، اما وقتی دیدم از پسرخاله ام خبری نشد، ا و…
قصه ساختگی جوان تبعه خارجی آن قدر نخ نما بود که هیچ کدام از کارآگاهان نمی توانستند این ماجرا را باور کنند به همین خاطر از همان دقایق اولیه واکاوی این پرونده، مشخص می شود که رازی وحشتناک در پس اظهار این جوان وجود دارد که افشای آن را در آن می بیند. مخمصه هولناکی میاندازد.
این گونه بود که کارآگاهان ماجرای این قصه باورناپذیر را برای قاضی ویژه قتل عمد بازگو کردند و بدین ترتیب دقایقی بعد از دستورات محرمانه قاضی دکتر حسن زرقانی، بررسی غیرمحسوس با کنترل رفتار «کیاوش» آغاز شد و کارآگاهان به نام تلفن کیاوش و داییاش. را تحت بررسی های پلیسی قرار دادند. در این میان پیامکی توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد «کیاوش میآید، دلارها را به او بدهید!»
د یاوش درباره این پیام که از گوشی او برداشته شده بود به کارآگاهان گفت: با پیدا شدن این سرنخ، ظن کارآگاهان درباره جوان 21 ساله تبعه خارجی شد و او را با دستور مقام قضایی بیشتر تحت بازجویی های تخصصی قرار داد که همچنان مردان لباس شخصی را عامل حادثه تلخی معرفی کند.
این بازجویی ها با نظارت بر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) تا ساعت ها بعد ادامه یافت تا این که عصر سوم مهر گروه ویژه کارآگاهان با بازبینی دوربین های مداربسته و بررسی ماجرای خودرو 206 بهمن (فرد گمشده) به اسنادی دست یافت که نقش کیاوش را پیدا کرد. در ماجرای شم شدن پسرخاله اش پررنگ تر میکرد.
به همین خاطر عصر سوم مهر، قاضی زرقانی دستور بازداشت کیاوش را صادر کرد تا این که وی در حضور مقام قضایی در تنگنای سوالات فنی قرار گرفت به ناآتراف گشود و راز قتل پسرخاله اش را فاش کرد.
من و بهمن او گفت: مبادله دلار داشتیم. به همین دلیل من 7 هزار و 300 دلار به او داده بودم، ولی بهمن قصد داشت دلارهای مرا بالا بکشد و آنها را به من بازنمی گرداند به این خاطر، تصمیم گرفتم با توسل به زور دلارهایم را بگیرم. گن گونه بود که را برای «فرهاد» بازگو کردم.
او یکی از کارگران هم وطنم بود که رای من کار میکرد. سپس برای اجرای این نقشه داروی بیهوشی به همراه دو جفت دستکش خریدم و حدود ساعت 19 چهارشنبه (1400.6.31) به منزل بهمن در خیابان شهید صیاد شیرازی 23 رفتیم و او را به قتل رساندیم که من روی پیکرش نشستم و دست و پایش. را گرفتم تا «هرهاد» با طناب او را خفه دند!
و همینطور است: بهمن »دیگر نفس نمیکشد با تلفن یا پیامی برای دایی ام ارسال کردم که« دلارها را به کیاوش بدهید!» کهرا که بهمن قبل از مرگ مدعی شد که دلارها را به امانت نزد دایی ام گذاشته است!
زد از ن هم جسد او را درون خودرو ۲۰۶ نمن گذاشتیم و دربیابانهای اطراف منطقه دولت آباد دفن شدیم. در پی اعترافات صریح کیاوش تاسیس کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی دکتر زرقانی وارد عمل شدند و فرهاد ” . . . . .
بنابراین گزارش، پس از انجام تحقیقات تکمیلی، در نهایت صحنه قتل در منزل جنایت، انجام می شود تا زوایای پنهان این قتل هولناک فاش شود، اما این بار وقتی «کیاوش» مقابل دوربین قوه قضاییه قرار است نقش خود را در ارتکاب قتل را انجام دهد. . . . . . در همین حال فرهاد نیز اشاره به نقش «شاوش» مدعی شد قرار بود «شاوش» گد زرفتن دلارها، مبلغ ت میلین تو بود.
با وجود این وقتی کیاوش نقشه قتل را بازگو کرد من هم پذیرفتم، ولی او قبل از من به خانه پسرخاله اش رفته بود که در ساعت مقرر، در حیاط را به روی من گشود و من به داخل خانه در خیابان صیاد شیرازی رفتم و با کمک. ادیگر او را به قتل رساندیم! . . . . .
در آغاز صحنه قتل، ابتدا سرهنگ کارآگاه وحید حمیدفر (افسر پرونده) به شرح خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات بیماران در مراحل بازجویی پرداخت و در پایان نیز قاضی حسن زرقانی دستور انتقال بیماران به زندان را صادر کرد تا این پرونده جنایی مراحل قانونی را انجام دهد. ود را طی دند.
[ad_2]